loading...

•بیشه زاری غرق در شکوفه •

| سریال و اهنگ و کتاب و دیدگاه |

بازدید : 1
سه شنبه 29 ارديبهشت 1404 زمان : 20:26
آرشیو نظرات
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

•بیشه زاری غرق در شکوفه  •

چی بگم والا 7 قسمتش که اب بود تا حدودی ، همش در حال ثابت کردن اینکه هونگ رانگ : هون نان ، هست یا نه اونم نه به پدر مادرش بلکه به خاهرش بود . سیریش بود انقد خاهرشا . اصلا از نقش جو بو اه اینجا خوشم نیومد . داستان اصلی هم که دزدیدن بچه‌ها و نقاشی کردن رو بدنشون توسط شاهزاده بود که از همون اول تابلو بود . بعدش اون یارو که بچهارو می‌دزدید هم شبیه اون ادم خواره تو 🌺 سریال ژاپنی گانیبال🌺 بود . بعدش یهویی کانسپت عشق خاهر برادری و ثابت کردن اینکه من برادرتم یا نه عوض شد تبدیل شد به عشق ، یهویی کیس و اینا . اصلا نچسبید . داستان شکنجه بچها که غم انگیز بود . اینکه سالها شکنجه شده بوده رو بدنش نقاشی کردن و اینا به کنار اینکه این زخم‌ها هیچ وقت از یادش نمیره از اونم بدتره . همون بهتر که اخرش مرد . طفلک خیلی زجر کشیده بود . اینکه هونگ رانگ واقعی سالها تو همون خونه مرده و دفن شده بود در حالیکه مادره و خاهره این همه سال دنبالش بودن و منتظرش هم خیلی غم انگیز بود . مامانه هر عفریته‌‌‌ای بودش برده‌ها حقشون بوده که بلا سرشون می‌اومده . میگن نونو از گدا بگیر بده به شاه همینه دیگه تا به روشون میخندی سریع خودشونو گم میکنن . طفلک اخرش دیوونه شد . اینجاشم که اخرش همون شمن حروم زاده‌‌‌ای که بچه اشو انداخته بود تو چاه داشت ازش مراقبت میکرد هم مسخره بود . سریال هول هولکی بود احساس میکنم . حیف جانگ اوک 😭 هیچی 💚 سریال کره‌‌‌ای کیمیاگر روح فصل یک💚 نمیشه . واقعا تک بود گرچه فصل دو رو ریدن . 🤦‍♀️😫این همه منتظرش بودم ناامید کننده بود .

سریال کره‌‌‌ای طلای زغال  탄금: هونگ رانگ عزیز Dear Hongrang 2025

بازدید : 2
دوشنبه 28 ارديبهشت 1404 زمان : 15:26
آرشیو نظرات
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

•بیشه زاری غرق در شکوفه  •

سریال کره‌‌‌ای رقابت دوستانه Friendly Rivalry (2025) با بازی هِری

هِری در نقش یو جه‌‌‌ای دختره یه خانواده‌ی پولدار تا سه نسل دکتره که باید همیشه رتبه‌ی اول باشه و وارث کلینیک معروف باباش شه . اون یه خواهر بزرگتر داره که فرقشون یک ساله ، باباشون از بچگی اینارو رقابتی بار اورده و سر این مدل رفتار جه‌‌‌ای که بیشتر به باباش شباهت داره تونسته توجه و علاقه باباش رو بدست بیاره و خاهر بزرگه بیشتر یجورایی کسخل و بی عرضه اس . چقدم زشت بود بازیگرش اصلا شبیه هری نبود .

سریال کره‌‌‌ای رقابت دوستانه Friendly Rivalry (2025)

قضیه در کل اینه : باباش که می‌بینه دختر بزرگه امیدی بهش نیست و قرار سرافکنده اس کنه تصمیم میگیره به معلم ریاضی مدرسه که طراح سوالای کنکور درس ریاضی شده ، در ازای پیدا کردن دختر گمشده‌ی معلمه ازش سوالای کنکور رو گیر بیاره ، معلم ریاضی اولش قبول نمیکنه . چندروز قبل از کنکور که امتحانای همینجوری تست و اینا هست ، جه نا دختر بزرگه وقتی میبینه که بازم تو امتحان گند زده میره مدرسه تا نمره اش رو ادیت کنه یا همچین چیزی ، معلم ریاضی مچشو میگیره و بهش میگه که نباید اینکارو کنه و اینا و جنا خودشو به معلم تحمیل میکنه خلاصه اون شب اینا باهم میخابن . اتفاقی موبایل جنا که با ساعتش سینکه میره رو دوربین و از اون کار فیلمبرداری میشه . بابای جنا و جه‌‌‌ای ، مطلع میشه و این دست اویزی میشه تا معلم رو تهدید کنه . دختر معلم رو پیدا میکنه . معلمم سوال کنکور رو میذاره تو کپسول ، کپسولو قورت میده اینجوری می‌برنش اتاق عمل ، تو اتاق عمل جنا معلم رو میکشه . حالا معلوم نی چرا و معلوم نمیشه که جنا کشته یا بابای جنا ، زن معلم میره شکایت که شوهر من سالم بود و اینا و اینجوری یه شکایت تنظیم میشه . با اینکه سوال ریاضی دزدیده میشه و تو دست جنا بودش ، جنا تو روز کنکور مث کسخلا از جلسه فرار میکنه . و ناپدید میشه .

سریال کره‌‌‌ای رقابت دوستانه Friendly Rivalry (2025)

دختر معلم سونگ هی که تو یتیم خونه یه شهر دیگه بزرگ شده بودش با موادی‌ها سر و کار داره و با کارت ملی‌های قلابی میره دکتر و قرص‌های روانپزشکی با دوز بالا از اینا که مصرفشون حتما باید نسخه پزشک باشه و اعتیاد اوره ، میگیره میاره میده به یه اوپایی اینجوری پول در میاره خودشم مصرف میکنه و تو یه سال یهو درسش پیشرفت میکنه و دیگه تو مدرسه بهش زورگویی نمیکنن ، از اونورم که باباشو پیدا میکنه میاد سئول میبینه باباش مرده ، و زن دوم باباش تو سالن تشییع جنازه اس و اینا . اون میره به مدرسه جه‌‌‌ای که بهترین مدرسه تو گنگنامه ، با اینکه تو دهات همیشه رتبه‌ی اول بودش اینجا بعد از تست تعیین سطح نفر 20 ام میشه . تصمیم میگیره دوباره قرص بخوره ولی نمیخاد با اون اوپاعه ارتباط برقرار کنه . از اونورم جه‌‌‌ای همینجوری الکی از این خوشش میاد و باهاش مهربون میشه . جی‌‌‌ای که تو مدرسه رتبه 1 رو داره و یجورایی هم قلدر مهربون مدرسه اس و همه ازش حساب میبرن حتی معلما . خلاصه اینو میبره اینور اونور ، سونگ هی هم اولش مشکوکه و بالاخره تو یتیم خونه زندگی کرده باید حواسش باشه . اشنا میشنو دوس میشن و حتی با هم حمومم میرن . 😶

جه‌‌‌ای و دوتا دختر دیگه که هردوشون درس خون هستن تو یه گروه مطالعه هستن که تو کلینیک باباشه . اینم برمیداره میبره اونجا و بهش جزوه و اینا میده . جه‌‌‌ای که قرص پیدا کرده میخونه و این سری هردو رتبه‌ی یک میشن . همینجوری داستان ادامه داره و رقابت‌های مدرسه‌‌‌ای و دعواهای دوستانه و کشف راز قتل معلم ریاضی و پیدا کردن جنا و اینا این سریال رو تشکیل میده . تهشم بابای جه‌‌‌ای بازم با همون رو قبلی سوال ریاضی رو کش میره میده به جی‌‌‌ای ، جی‌‌‌ای نفر اول کنکور میشه و دکتری قبول میشه مصاحبه و اینا ، فرداش میره خودشو جنا که باباش پنهانش کرده بود رو از ساختمون پرت میکنه تو اب ناپدید میشه . چقد احمقانه . 🤔😑

سریال کره‌‌‌ای رقابت دوستانه Friendly Rivalry (2025)

تا قسمت 10 . 12 جذاب بود سریال . ولی بعدش مسخره شد . اینکه سوالا رو میدزده اینکه باباهه تو اتاق عمل جه‌‌‌ای رو مجبور میکنه عمل رو خودش انجام بده ، اینکه جه‌‌‌ای که اتقد خوره‌ی درس بود و عملا خودشم با باباش همفکر بود و از خاهرش خوشش نمی‌اومد و رقت انگیز خاهرش ، یهویی عشق و علاقه به خاهرش پیدا میکنه و میخاد باباشو که قاتل هست رو لو بده و اینده خودشو تباه میکنه . شخصیت سونگ هی هم خیلی بیخود و ذهلسیز بود . خودش معتاد بود و دزد بعد جانماز اب میکشید و این اونو دلداری میداد که اره تقصیر تو نی فلان قیافه ش رو عصاب بود . این وسطا مشکلات دخترای نوجوان و جوان و خودارضایی و این چیزا هم بیان میشه که اصلا گفتنش تو سریال جایی نداشت و بیهوده بود . راستش از اونجا که جی‌‌‌ای و سونگ هی رفتن حموم و کیس رفتن من فک کردم ژانر سریال راجبه این چیزاس بعد یهو موضوع عوض شد . صحنه‌ی حمومو کیسشونم بی مورد بود . مسخره .

بازی هری اینجا خوب بود . گریمشم خیلی خوب بود . از اون قیافه‌ی دلقک و دریده گی در اومده بود . دیگه چی بگم؟ همینا .

بازدید : 1
جمعه 25 ارديبهشت 1404 زمان : 18:41
آرشیو نظرات
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

•بیشه زاری غرق در شکوفه  •

سریال کره‌‌‌ای دو دو سُل سُل لا لا سُل Do Do Sol Sol La La Sol

جونم براتون بگه که ، این سریال رو به خاطر دلتنگی برای جانگ اوک: رو لینک کلیک کنین تا ببینین جانگ اوک کی بود .نگاه کردم . البته که جانگ اوک ایشالا داره با یه سریال تاریخی توپ جدید برمیگرده ولی ایشالا که توپ باشه دیگه . حالا ...

سریال کره‌‌‌ای دو دو سُل سُل لا لا سُل 2020 Do Do Sol Sol La La Sol

یهو یادش افتادم گفتم بذا بهش یه فرصت دوباره بدم ،رارا دختر یه مرد پولداره ، چون زنش سر زایمان میمیره و به پیانو علاقه داشته برای دخترش از نوزادی اهنگای پیانو و اینا میذاشته ، رارا هم گریه میکرده مرده فک میکنه دخترش عاشق موسیقیه برا همین از بچگی بهترین استاد پیانو رو برای دخترش میاره خونه تا بهش پیانو یاد بده خلاصه به هر زوری بود این فارغ التحصیلم میشه و باباش بهش میگه نظرت چیه ازدواج کنی ، بعدم قرار ازدواج با یه پسر بچه ننه‌ی خاک تو سر سست عنصر که به هوای پول اومده رارا رو بگیره رو میذارن ، ازاونور کمپانیش ورشکست میشه و دقیقا تو روز عروسی می‌افته میمیره . رارا میمونه و حوضش . 😄 مامانه پسره هم کهمیبینه همه چی با مرگ باباهه می‌پره پسرشو از تو تالار کشون کشون می‌بره تایلند ناپدید میشن . منشیه باوفای بابای همه چیو می‌فروشه یه مقدار پولم بهش میده میگه برو خودتو ناپدید کن تا ابا از اسیاب بیفته . اینم با یه تک ماشینش و یه خورده خرت و پرت می‌ره خونه اجاره کنه که دست اخر سرش کلاه میذارن و بی هیچ پاپاسی میمونه ول معطل .

تو اینستا یه نفر هی بهش پیام میده و اون یهویی تصمیم میگیره به حرف اینستایی بره یه دهاتی ، اونجا با لی جه ووک : جانگ اوک ، در نقش جون تصادف میکنه و جون اونو میبره بیمارستان و خلاصه الله بختکی وقتی می‌بینه رارا هیچ اهی در بساط نداره بهش پول قرض میده و یجورایی مسئولیت خورد و خوراک و خرجای رارا رو به عهده میگیره . اینا دوست میشنو با همسایه‌ها اشنا میشه و خلاصه از اینجور داستانا و بالاخره دوستی به عشق می‌انجامه و یخورده که جلوتر میره داستان بیشتر رو جون چرخیده میشه و اینکه کیه و چرا درحال فراره و مشکوکه و می‌فهمیم که جون اصلا دبیرستانیه و از خونه فرار کرده . یه سری اب بندی‌ها و اینا و در اخر جون برمیگرده خونه ولی هنوزم با رارا ارتباط داره تهشم معلوم میشه که سرطان داره میره خارج برای معالجه و در اخر میمیره .

سریال کره‌‌‌ای دو دو سُل سُل لا لا سُل 2020 Do Do Sol Sol La La Sol

تا اونجایی که مرد خوب بود ولی یهو 5 دیقه اخر نمیدونم چرا نویسنده مث دیوونه‌ها زنده اش کرد و برگشت پیش رارا.

سریال بامزه‌‌‌ای بود ولی خیلی اب بود . فقط به خاطر جانگ اوک نگاهش کردم خیلی جذاب و اقا بود . خیلی مهربون بود .ولی خب یه تخته ش هم کم بود . دوستت مرده به بابات چه که قهر کردی فرار کردی ؟! رارا دیوانه‌ی خالص بود . خجسته اصلا انگار نه اینگار این ورشکست شده پول نداره یه کاری بکنه چمیدونم کار پاره وقتی بره . مفت مفت میخورد میخابید اصلنم به خودش نگرانی راه نمیداد . بعد اخه تو دهات کی میخاد بیاد پیانو یاد بگیره که اموزشگاه زدش ؟! بازی گو اراهم اونقدرا باحال نبود تو کل 16 قسمت یجور بود . مث دیوونه فقط میخندید . بعضی جاها بامزه بود ولی دیگه یخورده منطقم باید داشته باشه دیگه . یه تکونی به خودش نمیداد . خلاصه همچین سریالی بود .

تا سریال بعد .

بازدید : 2
شنبه 29 فروردين 1404 زمان : 22:01
آرشیو نظرات
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

•بیشه زاری غرق در شکوفه  •

سریال کره‌‌‌ای بهترین ازدواج 최고의 결혼

چا کی یانگ ، مجری اخبار ساعت 9 عه ، اون خیلی معروفه ولی اخلاق خشک و سرد و کمی‌تا قسمتی خشن داره . 35 سالشه و تاحالا با مردی قرار نذاشته " من 🙄 " ولی دوس داره که بچه داشته باشه . اتفاقی با یه پسر دو سال از خودش کوچکتر که اونم اشپزه و تو برنامه‌های اشپزی همون شبکه اشپز بوده ، اشنا میشه . پسره " پارک ته یون " از قبل به چا کی یانگ چشم داره و حتی خونه شو تو همون ساختمونی که کی یانگ هست گرفته ،ولی از بس مغرور و کمی‌تا قسمتی بیشعور و مرد سالاره به روی خودش نمیاره که زنه رو دوس داره . اون میره به کی یانگ پیشنهاد همکاری تو یه کتاب میده و کی یانگ هم قبول میکنه اینجوری اشنا میشن و دیگه خلاصه دوست میشنو اینا و بعدش کی یانگ حامله میشه . ولی ته یون نه تنها بچه نمیخاد بلکه نمیخاد ازدواج کنه میگه از بچه متنفر و از مسئولیت پذیری ازدواج بیشتر بدش میاد . به کی یانگ میگه بره سقط کنه ولی اون اینکارو نمیکنه .

به سختی مقاومت میکنه تا تو شبکه کسی بویی نبره حامله اس ولی حالتهای حاملگی بالاخره لو میره . سونبه‌ی چا کی یانگ ، جو او چا ، میخاسته نماینده مجلس بشه ولی به دلیل اینکه یه زن ازش به علت ازار جنسی شکایت میکنه نمیتونه کاندید بشه و دوباره برمیگرده شبکه . اون از حامله بودن کی یانگ استفاده میکنه و تهدیدش میکنه که اگه نذاره بیاد دستیار گوینده اخبار کنار کی یونگ بشه به همه میگه که حامله س . وقتی کی یانگ خونریزی میکنه ولی اونه که کمکش میکنه و خیلی نگرانشه . شخصیت بامزه‌‌‌ای داشت گرچه نگاهش به زن عقب افتاده‌‌‌ای بود مث همه‌ی سنتی‌ها و مردای عوضی و فرصت طلب بود .

کی یانگ با پارک ته یون میرن خونه‌ی ته یون تا خبر حاملگی و ازدواج بدن ولی اونجا متوجه میشه که خانواده‌ی ته یون به شدت سنتی و امل هستن و حالش بهم میخوره و بعد میگه که ازدواج نمیکنه از اون به بعد رابطه شونو تموم میکنه و پارک ته یون میره به کاراموز زیردست کی یانگ میریزه رو هم تا کی یانگ رو بسوزونه . چقد بچگونه پسره‌ی بی مسئولیت بی غیرت سست عنصر . با اون خانواده‌ی داغونش .

میزنه دختر دومی‌هم حامله میشه این بار دیگه اینو میگیرتش ولی بچه‌ی اون سقط میشه . روزی که بچه اش سقط میشه ، بچه‌ی کی یانگ به دنیا میاد . کی یانگ این مدت به سختی از جایگاهش تو شبکه محافظت میکنه . وقتی همه می‌فهمن اون حامله س اون کنفرانس خبری میذاره و به همه میگه که اون از اسپرم اهدایی بچه دار شده و میگه که نمیخاد ازدواج کنه و فقط بچه میخاد . خب یه چیز غیرمعمول و نامتعارفیه وقتی که جامعه داره از نه به ازدواج جوونها رنج میبره و برنامه و این چیزا می‌سازن برای ازدواج و فرزند اوری . کلی انتقاد میشه تخم مرغ پرت میکنن فلان . از اخبار گویی کنار گذاشته میشه و اینا خلاصه بچه شو به دنیا میاره . ولی دردسر بچه که یکی دوتا نی . چطور میتونه هم کار کنه هم بچه داری تازه اونم بچه‌‌‌ای که نه تنها نرمال به دنیا نیومده بلکه خودشم نرمال نی . یجوری بود بچهه . تازه تو مهدکودکم والدین بچها و خود بچه‌ها با بچه دوس نمیشدن .

خلاصه بدبختی زیاد میکشه . موقع زایمان که سونبه جو باهاش بود و بیشتر موقعهایی که حالش بد بود هم اون باهاش بود . درواقع سونبه چا کیونگ رو دوس داشت ولی به خاطر غرورش بهش نگفته بود . سونبه با طرفداری الکی از زنای مجرد بچه دار و فمینیست بازی خودشو گنده میکنه . بعدم خودشو به عنوان بابای جایگزین بچه به همه معرفی میکنه . خلاصه اینجور داستانا .

میگذره و درحالیکه چاکی یونگ بچه رو تو خفا داشت بزرگ میکرد سونبه واسه گنده کردن خودش بچه رو میاره تو یه شو و نمایش میده . اینجوری مادر ته یون بچه رو میبینه و متوجه شباهتش به پسر خودش میشه و میفهمن که این بچه درواقع نوه شونه . زن ته یون برای خودشیرینی میسپاره بچه رو میزدن و میاره خونه پدرشوهر مادرشوهرش . دادگاه و دی‌‌ان‌ای و این چیزا راه می‌افته و پارک ته یون فقط برای رو کم کنی حضانت بچه رو از کی یانگ میگیره . بچه‌‌‌ای که این همه تلاش کرده بود تا داشته باشتش و کسی نفهمه که بچه‌ی کیه و ازش نگیرنش اینجوری به راحتی ازش گرفته میشه . مدتی میگذره و سونبه به کی یانگ کمک میکنه که خودشو پیدا کنه . اونو سخنگوی تبلیغاتی خودش تو ستادش میکنه ، اون صادقانه راجبه تصمیمش برای بچه دار شدن بدون ازدواج و قضیه بابای بی مسئولیتش صحبت میکنه و بعد حمایت مردم رو جلب میکنه .

بچه که مدتی پیش خانواده پدری می‌مونه از دلتنگی مامانش مریض میشه و ته یون دست اخر بچه رو برمیداره میبره پیش کی یانگ و بهش اجازه میده که هروقت بچه خاست بیاره ببینن همو . اینجوری یه رابطه مسالمت امیز بینشون ایجاد میشه . از طرفی زن ته یون هم طلاق میگیره . و سونبه بالاخره از کی یانگ خاستگاری میکنه . و همه چی به خوبی و خوشی تموم میشه .

سریال خنده داری بود با معنای عمیق و ریشه‌‌‌ای راجبه زن‌ها و مادر بودن و شاغل بودن و نگاه پست جامعه مردسالار به زن و مادری . خانواده‌ی ته یون یه خانواده سنتی چوسانی بودن با ریشه‌های زیاد . مامانه ته یون رسما مث برده و خدمتکار بود و هیچ ابایی هم نداشت از اینکه اینو به دیگران هم یاد بده . باباش یه مستبد بی فرهنگ و وحشی بود . درواقع مامانش بیشتر باعث شده بود که جو خونه اونجوری باشه . بچه‌ها هم با اینکه از این وضعیت بدشون می‌اومد و حتی خاهر ته یون چقد از اینکه زن و مرد برابر نیستن و اینا ناراضی بود با اینحال خود به خود خوی و اخلاق باباشونو داشتن . ته یون که یه خودخواه و سست عنصر بود و دستور صادر میکرد . خاهرشم دست بزن داشت و وحشی بود و برا همین کسی باهاش تاحالا دوست نشده بود . کلا با اینکه پولدار بودن ولی خانواده‌ی داغونی بودن .

کل اخبارای سریال حول موضوع زن‌ها ازدواج و نگاه از بالا به پایین جامعه و مرد‌ها به زن‌ها بود . البته که مادر شدن بدون ازدواج مسخره اس و اصلا ادم چرا باید بدون ازدواج بچه دار بشه و کسی که تو اسایش نیست چرا باید بخاد بچه داشته باشه !؟

ولی درکل سریال سعی داشت دغدغه‌های یک زن مستقل در جامعه‌ی مردسالار که بیرون از ازدواج میخاد مادر بشه رو نشون بده .

بازدید : 2
دوشنبه 24 فروردين 1404 زمان : 21:01
آرشیو نظرات
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

•بیشه زاری غرق در شکوفه  •

پارک جه یونگ یه حروم زاده‌ی شیبله که از بچگی یه روده‌ی راست تو شکمش نبوده . اون بخاطر قرض و قوله‌هاش کلی تو دردسره . یه روز باباش تصادف میکنه و میره بیمارستان ، بعدش میره خونه که به برا باباش لباس ببره ، متوجه میشه که باباش بیمه عمر داره و ضی نعفش این نکبته . نقشه میکشه که باباشو بکشه تا به بیمه دست پیدا کنه . این قتل باعث چندتا قتل زنجیره واره دیگه میشه که کشته شده‌هاش همگی حروم زاده‌‌ان‌. بد نبود ولی اونقدرام هیجانی نبود . شین مینا تازگی چقد قیافه ش اجومایی شده‌ها .

بازدید : 2
دوشنبه 24 فروردين 1404 زمان : 21:01
آرشیو نظرات
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

•بیشه زاری غرق در شکوفه  •

هان یو مول دادستان شده تا راز قتل برادرش‌هان بیول ،که وقتی 6 ساله بوده کشته شده رو کشف کنه . قبل اینکه دادستان شه با گو دونگ چی که دادستان بودش اشنا میشه . اونا باهم دوست میشن و رابطه خوبی داشتن تا اینکه یه روز‌هان یو مول یه چیزی لای کتاب دونگ چی می‌بینه که اونو کاملا نسبت به دونگ چی مشکوک میکنه و بعدشم کلا باهاش قطع ارتباط میکنه .

هان یو مول کاراموز زیردست گو دونگ چی میشه و باهم کار میکنن . بعدها که‌هان یو مول نسبت به گو دونگ چی اعتمادشو بدست میاره به گو دونگ چی قضیه برادرشو میگه . بعدش اونا راجبه پرونده‌ی برادرش تحقیق میکنن و متوجه میشن که همه چی زیرسر بالادستی‌ها بوده .

سریال کره‌‌‌ای غرور و تعصب

سال 1999 ، دادستانی قرار بوده از این نشست‌ها با پلیس بذاره که حق تحقیقات ماله کی باشه مث قضیه سریال کره‌‌‌ای جنگل مخفی 2 ، دادستان مو هه مان و دوست وکلیش جونگ چانگ کی ، یه پرونده‌ی رشوه‌ی پر سر و صدایی رو حل کردن و خیلی معروف شدن . یه شب اونا تصادف میکنن و باعث مرگ یه زن میشن . پسر بچه‌ی زن هم اونجا اونور خیابون بوده . این خبر به بالادستی‌ها میرسه و رییس بزرگ ادم اجیر میکنه تا این پرونده هرچه زودتر لاپوشونی شه و شاهد که پسر بچه س کشته شه . چون ممکن بوده به ضرر مذاکرات تموم بشه این موضوع . هردو نفر دخیل در تصادف نمیخاستن این اتفاقا بیفته و اینجوری برنامه ریزی شده بود که دیگه کاری از دستشون بر نیومده .

روزی که قرار شده تا شاهد که یه پسر بچه‌ی 7 ساله س به نام کانگ سو رو از ایستگاه پلیس بدزدن ببرن خفه ش کنن ،‌هان بیول که گم شده بوده هم همزمان تو ایستگاه بود اونا اتفاقی بهم برخورد میکنن ، از اتفاق هردو پالتوی زرد پوشیده بودن ، به ادم ربا گفتن بچه پالتوی زرد تنشه . ادم ربا که نمیفهمه کدوم بچه رو باید بدزده هردو رو میدزده . بعدشم اشتباهی به جای کانگ سو ،‌هان بیول رو میکشه . البته کشته شدن‌هان بیول توسط ادم ربا انجام نمیشه یه دادستان این کارو انجام میده که بعدها متوجه ش میشن تو تحقیقات . جایی که قرار بود این قتل انجام بشه یه کارخونه‌ی متروکه بوده که بابای دادستان گو دونگ چی اونجا نگهبان بوده . گو دونگ چی دبیرستانی دقیقا همون روز اومده بوده به باباش سر بزنه که ادم ربا رو درحال خفه کردن بچه‌‌‌ای می‌بینه ، با میله میزنه تو سر ادم ربا و بچه رو نجات میده منتها اتفاقی می‌افته و بیهوش میشه وقتی بلند میشه هیچ چیز و هیچکسی اونجا نبوده . ادم ربا رو هم دادستان میکشه . کانگ سو فرار میکنه و بعدها وکیل جونگ چانگ گی اونو به فرزندی قبول و بزرگش میکنه . اون حافظه شو از دست داده . همه‌ی این وقایع درحالی که‌هان بیول هنوز توسط ادم ربا کشته نشده بود و یه جا قایم شده بوده . بابای دادستان اتفاقی شب بعد دادستان رو میبینه و متوجه بچه میشه . همون شب دادستان کارخونه رو اتیش میزنه . بابای دادستان دونگ چی نمیتونه بچه رو نجات بده . و اینجوری‌هان بیول طفلکی زنده زنده تو اتیش میمیره .

تهشم همه به سزای اعمالشون میرسن . دادستان دونگ چی و‌هان یو مول هم بهم میرسن . تا اخر رفتارای کانگ سو جوری بود که میگفتی این‌هان بیوله و داره اشتباه میکنه . داستانش جالب بود ولی خیلی کش و قوس الکی داشت . مثلا دیگه مرگ ادم ربا اهمیتی نداره که کیه و چی میشه .مامان و بابای یو مول هم عن بچه دوستی رو در اورده بوده انقد به مرگ پسرشون و عامل قتل و اینا چسبیده بودن که همه زندگیشون اون شده بود و یو مول دیگه خسته شده بود . دادستان مو هه مان هم الکی شبیه مشکوکا بود تا اخر . از کانگ سو هم خوشم نیومد جون میکند یادش بیاد قضیه چی بوده . دادستان دونگ چی هم بامزه و خوشتیپ و مهربون بود .

درکل متوسط بود .

بازدید : 3
سه شنبه 11 فروردين 1404 زمان : 21:27
آرشیو نظرات
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

•بیشه زاری غرق در شکوفه  •

سریال کره‌‌‌ای همسر " زن " خوب

سریال راجبه دادستان لی ته جونه که زندگی خوبو مرفهی داره اون زن و دوتا بچه داره ،ولی یه روز زندگیش با لو رفتن ویدئو سکسش با یه زنی لو میره . با انتشار این ویدئو یه خبر رسوایی سیاسی هم بهش اضافه میشه و قرار حبس بهش بریده میشه تا دادگاه . زنش که خودش وکالت خونده با پارتی یکی از سونبه‌هاش تو یه دفتر وکالت کار پیدا میکنه و شروع به کار میکنه . اونا 15 سال پیش ازدواج کردن و زنه بعد از ازدواج خاسته خانه دار باشه . برای همین تجربه‌ی کار نداره .

داستان سریال حول پرونده‌های زنه و موفقیت روز افزون اون ، و پرونده‌ی پاپوش سیاسی شوهره اس . زنه با اینکه شوهرش بهش خیانت کرده احساساتی هنوز بهش داره و به خاطر بچه‌هاش نمیخاد که از شوهرش طلاق بگیره . با اینحال مث قبل هم هیچ وقت نمیشه رابطه شون چون بالاخره مرده خیانت رو کرده بوده هرچقدم فیلم گرفتن ازش و انتشارش کار ادمای کثیف بوده باشه .

با رضایت زنه که با خیانت شوهرش بازم حاضر بود باهاش زندگی کنه ، مرده ازاد میشه تا بتونه پاپوش سیاسی که براش دوختن رو ازادانه حل کنه ، اون موفق میشه تا کسی که با سیاست مدارا زد و بند داشت رو به دادگاه بکشونه و سیاست مدارای کثیف رو هم معرفی کنه ، اینجوری به کارش برمیگرده و بعد از اون هم میخاد وارد سیاست بشه ، تو تمام این مراحل زنه با اینکه دل چرکین بود باهاش همپا بود و تو کنفرانس‌های مطبوعاتی شرکت میکرد . دراخر هم که همه چی اوکی میشه میخاد طلاق بگیره که مرده میاد و میگه که بدون تو هرگز و اینا و باز باهم مچ میشن .

زنه زرنگ و از خودگذشته بود . اگه همون اول که این اتفاقا افتاد شوهررو ول میکرد شوهره نمی‌تونست دوباره سرپا شه . شوهره هم خیلی زرنگ و سیاستمدار بود . گرچه یخورده سو استفاده گر بود و از سادگی و مهربونی زنش سواستفاده کرده بود . با اینحال زبون نرم همیشه به کار میاد و اونم اینو خوب بلد بود . بچه‌هاشم با اینکه این اتفاقا افتاده بود به باباشون اعتماد کردن و دلشون نمیخاست بابا و مامانشون طلاق بگیرن . پسرشون هم خیلی زرنگ بود . وقتی مرده هنوز تو زندان بود نامه‌های تهدیدامیز بهشون می‌اومد که اون همرو جمع کرده بود و به مامانش نشون نداده بود بعدم جلوی خونه یه دوربین مخفی گذاشت تا ببینه کیه که داره این کارارو میکنه . اینکارش برای شناسایی دشمن به باباش خیلی کمک کرد .

درکل سریال خوبی بود .

بازدید : 2
سه شنبه 11 فروردين 1404 زمان : 14:16
آرشیو نظرات
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

•بیشه زاری غرق در شکوفه  •

کانگ هه سان ، پسر یه مامورمخفی اطلاعاته ، پدرش 22 ساله که بعد از رفتن به یه ماموریت ناپدید شده . کانگ هه سان رو یکی از همکارای باباش بزرگش کرده ، اون تو دبیرستان مورد ازار و اذیت بچه قلدرا قرار میگیره و دیگه طاقت نمیاره و اونم جوابشونو میده کتک مفصلی بهشون میزنه و همشون اش و لاش میشن ، قیمش که الان دوست باباشه رو صدا میکنن و عذرخاهی و اینا ، ولی کانگ هه سان میگه که کاری نکرده که بخاد عذرخاهی کنه ، واسه همین از دبیرستان اخراج میشه ، اجوشی " دوست باباش " بهش میگه که برای دیپلم گرفتن نیازی نی حتما بره مدرسه میتونه دیپلم معادل بگیره ، از این درس در خانه‌ها منظور ، بعدها ...، کانگ هه سان هم مث باباش مامور مخفی زبده‌‌‌ای میشه .

سریال کره‌‌‌ای دبیرستان مخفی undercover high school

بعدشم بهش ماموریت پیدا کردن طلاهای امپراطور فلانی پیش میاد ، که در زمان انقلابشون برای ازادسازی کره به یه شخصی داده بوده و نگو اون شخص خودش وطن فروش و طرفدار ژاپن بوده ، حالا اون طلاها معلوم نی چی شدن ، و شایعه‌‌‌ای هست که میگه اون طلاها یه جاهایی تو مدرسه‌‌‌ای که اون شخص تاسیس کرده ، پنهان شدن . کانگ هه سان به عنوان بچه مدرسه‌‌‌ای وارد مدرسه میشه و ماموریت داره تا طلاها رو پیدا کنه . این ماموریت باعث میشه تا کانگ هه سان دوران مدرسه‌ی نرمالی که باید تو زمان بچگیش می‌گذروند رو بتونه تجربه کنه و دوست پیدا کنه و کمی‌هم بچگی . این بین عشق زندگیش رو هم پیدا میکنه .

کانگ هه سان و تیمشون و با کمک معلم لی سو آ که بعدها متوجه هویت واقعی هه سان میشه ، داستان ‌های بامزه ‌‌‌ای خلق میکنن و این بین هم جای مخفی که طلاها پنهان شده رو پیدا میکنن ، تو همون جا جسد تجزیه شده‌ی بابای کانگ هه سان هم پیدا میشه . با اینحال از طلا خبری نبود .

درواقع 22 سال پیش بابای کانگ هه سان که همین ماموریت رو داشته و به عنوان معلم رفته بوده تو مدرسه طلاها رو پیدا و بعدم میبره خونه ش و مخفی میکنتشون . رییس مدرسه که خودش هم دنبال طلاهایی که باباش " موسس مدرسه و وطن فروشه " پنهان کرده بوده ، بوده ، توسط یه جاسوس از سازمان امنیت ، متوجه هویت واقعی بابای کانگ هه سان میشه و ازش میخاد طلاها رو بهش بده ،ولی اون مقاومت میکنه و زنه هم با تفنگ همون جاسوسه ، بابای هه سان رو زخمی‌میکنه ، چون همه جا مامور بودش و باباش نمیتونسته فرار کنه میره تو همون مخفی گاه طلاها و همونجا هم میمیره و برا همین کسی از وجود اون بنده خدا تو زیرزمین اطلاعی نداشته .

درکل سریال قشنگ و باحال و بامزه‌‌‌ای بود . هم از لحاظ عشقی خیلی اندازه‌ی خوبی داشت هم از لحاظ کمدی هم از لحاظ معمایی . مدتها بود سریال درحال پخشی به این خوبی نداشت کره .

بازدید : 2
چهارشنبه 5 فروردين 1404 زمان : 22:31
آرشیو نظرات
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

•بیشه زاری غرق در شکوفه  •

سریال کره‌‌‌ای وقتی زندگی بهت نارنگی میده When Life Gives You Tangerines

راجبه زندگی اِسون و کوانگ شیک ، که کوانگ شیک از بچگی عاشق و اویزون اِسون بود و بالاخره هم با مشقت‌های فراوان بهم میرسن . اِسون زندگی پرفراز و نشیب و بدبختی‌های زیادی داشت و از طرفی ذهنش پر از رویاهای زیاد و بلندی بود ، از جمله که دوست داشت دانشگاه بره دوست نداشت دست به سیاه سفید بزنه و از اینجور چیزا ولی خب موقعیت زندگی و همچنین تقریبا بی خانواده بودنش باعث شد که نتونه به رویاهاش برسه ، عوضش شانس بهش یه مرد عاشق و همه چی تموم که همه‌ی فکر و ذکرش اِسون بود ، داد که جای همه‌ی رویاها و پول و دانشگاه و زندگی اشرافی و غیره رو گرفت و صدبرابر از همه‌ی اینا همون مرد خوب بهتره . بچه دار میشن پیشرفت میکنن دخترشون رو دانشگاه سئول می‌فرستن ، پسرشون هم به راه میشه و خلاصه درمورد زندگی و سختی‌های زندگی و عشق و محبت خانوادگی بود . دخترشو رو زیاد دوس نداشتم ، بی لیاقت بود ، تو همچون خانواده‌‌‌ای با همچون بابا و مامان فوق العاده‌‌‌ای که همه چیشون رو همه چیشون رو علاوه بر محبت بی حد و حثر رو بهش داده بودن بعد مث کسخلا میخاست با یه پسری که مامانش عفریته بود ازدواج کنه چون عقده‌ی پول و خانواده‌ی پولدار داشت . حالا خوبه دست به سیاه سفید نزده بود و مث شاهزاده‌ها بزرگش کرده بودن .احمق . حیف اون بابا و مامان ، همون لیاقتش مادرشوهر عفریته بود تا یه مدت باهاش باشه زجر بکشه تا قدر عافیت بدونه . خلاصه . درکل سریال قشنگی بود . کمی‌تا قسمتی اب داشت که قابل اغماضه میتونین بزنین جلو .

بازدید : 3
جمعه 23 اسفند 1403 زمان : 18:06
آرشیو نظرات
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

•بیشه زاری غرق در شکوفه  •

سریال کره‌‌‌ای مرد استوایی The Equator Man

سانو و جانگ ایل همکلاسی هستن ، هردو خانواده‌های نسبتا معمولی به پایین دارن . جانگ ایل باباش کلی قرض داره و نزول خورا دنبالشن ، یه روز میان مدرسه‌ی جانگ ایل و مزاحمت ایجاد میکنن ، سانو که شخصیت عدالت طلب و بی عدالتی و زورگویی رو نمیتونه تحمل کنه ، میره به کمک جانگ ایل و جای اون کتک میخوره تا اون بتونه بره به امتحانش برسه . اون میگه من که درهرحال زرنگ نیستم این که زرنگه بذا به امتحانش برسه . جانگ ایل هم در عوض این کار میگه من بهت درس یاد میدم تا تو هم خودتو بکشونی بالا و بری دانشگاه و یه چیزی بشی ، جانگ ایل برعکس سانو شخصیت خورده شیشه‌‌‌ای داره ، خودخواهه و مغروره .

بابای سانو سرطان میگیره و میره پیش بابای واقعی سانو و اونو از اینکه یه پسر داره خبردار میکنه ولیکن بابای واقعی سانو یه ادم عوضی و پارانویای دهاتی تازه به دوران رسیده‌‌‌ای و میگه که اون بچه ماله اون نی و ماله دوستشه که با نامزدش بهش خیانت کردن . بیخود و بیجهت با بابای سانو گلاویز میشن و دراخر بابای واقعی بابای ناواقعی رو میکشه . این اتفاق رو بابای جانگ ایل که کارگر بابا واقعیه اس می‌بینه . بابای واقعیه اسمش جیننو شیکه ،جین نو شیک پیشنهاد پول و امکانات و رفاه به بابای جانگ ایل میده و میگه که پسرشو ساپورت میکنه به شرط اینکه این موضوع بین خودشون دوتا بمونه و جسد رو هم ببره سربه نیست کنه ،بابای جانگ ایل که میبینه خودش پول نداره و تازه یه عالمه قرض داره و از طرفی پسرشم زرنگ و باهوشه تصمیم میگیره پیشنهاد رییس رو قبول کنه . شب که میره تا جسد رو دار بزنه تا خودکشی جلوه بده ، بابای سانو زنده میشه ، یارو میترسه و بعد وسوسه‌ی پول و مقام و اینا میزنه خودش بابای سانو رو میکشه . فردا سانو و جانگ ایل که دوست شدن میرن دنبال باباش بگردن و تو جنگل باباهرو پیدا میکنن . پلیس و اینا و داستان .

سانو باور نمیکنه که باباش خودکشی کرده باشه برا همین دنبال اینکه ببینه اون روز باباش کجا بوده با کی بوده و مدرک جمع کنه تا پلیس بیشتر تحقیق کنه . یه سری مدارک پیدا میکنه و میخاد بره تا به پلیس تحویل بده که جانگ ایل که متوجه شده که باباش و رییس جین کسایین که بابای سانو رو سربه نیست کردن ، با چوب میزنه تو سر سانو و بعدشم پرتش میکنه تو دریا و میره سئول دانشگاه .

سانو جسدش بالا میاد و یکی دوسال تو کما می‌مونه . بعدش که بهوش میاد می‌فهمن در اثر ضربه به سرش کور شده . اون همه چیزو به یاد داره ولی خودشو به فراموشی میزنه .

این بین یه خانواده‌ی دیگه‌‌‌ای هم هستن که چه سومی‌و باباشن ، بابای چه سومی‌از این شمن‌هاس و خودشم خیلی خوب نقاشی میکشه . این دوخانواده از قبل همو می‌شناختن . و سانو وقتی بچه‌های مدرسه سومی‌رو مسخره میکردن پشتش در اومده بوده .بابای چه سومی‌شبی که بابای جانگ ایل بابای سانو رو به درخت می‌بست ، پشت بته‌ها بوده و این واقعه رو دیده ولی هیچی نگفته . به خاطر پول که دست اخرم نمیتونه پولی به جیب بزنه . خود چه سومی‌هم روزی که کنار صخره ، جانگ ایل به سانو حمله میکنه و میندازتش تو دریا ، شاهد این ماجرا بوده ولی اونم چیزی نمیگه . چون از جانگ ایل خوشش میاد ولی جانگ ایل عنم حسابش نمیکنه . به قول سانو میگفت جانگ ایل حتی اگه به زمین گرمم بشینه بازم به تو نگاهم نمیندازه . کلا فاز چه سومی‌معلوم نبود خیلی ادم مزخرفی بود . دختره پتیاره . اون بعدها نقاش میشه و از اون واقعه حمله‌ی جانگ ایل به سانو نقاشی کشیده . تا به خیال خودش اینجوری جانگ ایل رو تهدید کنه و اونو به سمت خودش بکشونه . ولی این اتفاق نمی‌افته .

درهرحال زمانیکه سانو بیهوش بودش و به هوش میاد بابای چه سومی‌و خودش پیشش مونده بودن .

سانو به همراه چه سومی‌و یه دوست دیگه میرن سئول و سانو اونجا پیش یه دختری که اونم زخم خورده‌ی کارای رییس جین نوشیکه ، خط بریل یاد میگیره . بعدشم به عنوان ماساژور کاری دست و پا میکنه . بعدها دوست باباش ، همونی که جین نوشیک فک میکنه نامزدش با اون ریخته بوده روهم ، از طریق نامه‌‌‌ای که بابای سانو نوشته بوده متوجه سانو میشه و برمیگرده کره و متوجه اتفاقایی که به سانو گذشته میشه اونو باخودش میبره خارج ، سانو چشماشو عمل میکنه درسم میخونه و به عنوان یه تاجر معدن برمیگرده کره تا هم کار بکنه هم این وسطا انتقامشو از جانگ ایل و باباش و رییس جین نوشیک که نمیدونه کجای این ماجراس بگیره . کم کم تو تحقیقات متوجه حقیقت امر میشه و خلاصه انتقامشو میگیره ، یه زن خوبم پیدا میکنه و تمام .

درکل سریال قشنگی بود . یه سری جاهاش کند بود و یه سری جاهاش خیلی کش می‌اومد و نزدیک به اب بود ولی جذاب و قشنگ بود .

شخصیت جانگ ایل خیلی عوضی بود و تا لحظه‌ی اخر که سانو متوجه حقیقت شده بود و حتی وقتی با زبون بهش گفت من میدونم تو منو به کشت زدی و انداختی تو دریا هیچ پشیمونی و عذرخاهیی نشون نمیداد . شخصیت سانو هم پسر خوب و مهربونی بود که هرسری به هرکسی خوبی کرده بود جاش بدی بهش رسیده بود ولی خب احمق بود و خودشو به خاطر ادمای عوضی تو دردسر می‌نداخت .

اخرش مث همه‌ی سریالا یخورده اب بندی و مسخره تموم شد مخصوصا اینکه جانگ ایل اخرش دیوونه شده بود و سانو اورده بودش پیش خودش نگه داری میکرد کی دشمنشو میاره پیش خودش . 🤨🙄😂👀

منظور از عنوان سریال هم شخصیت سانو بود که یهو عوض میشد یا مهربون بود یا احمق یا دنبال انتقام بود .

تعداد صفحات : -1

آمار سایت
  • کل مطالب : 0
  • کل نظرات : 0
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 0
  • بازدید امروز : 12
  • بازدید کننده امروز : 13
  • باردید دیروز : 0
  • بازدید کننده دیروز : 1
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 14
  • بازدید ماه : 434
  • بازدید سال : 3641
  • بازدید کلی : 3658
  • کدهای اختصاصی