سریال کرهای با اجازه از محضر دادگاه 변론을 시작하겠습니다
معنی کلمه ی 변론 یه اصطلاح حقوقیه ،وقتی که وکیل میخاد استدلالهاش و دفاعیه اش رو شروع کنه ، پس درواقع معنی تایتل سریال هست : من دفاعیه ام رو شروع میکنم .
تو سال 1989 لی هی سو توسط پسر کارخونه دار دهات جانگ کی دو؛ نامی، بهش تجاوز میشه ، اون خودشو میکشه اونم شب قبل عروسیش با مردی که باهاش تو کارخونه اشنا شده بود و دیپلمم نداشته . لی هی سو زیبا و تحصیل کرده بوده و همهی مردا تحسینش میکردن البته که برای همه تعجب اور بوده که چطور شین جی شیک مرد بی سوادی رو انتخاب کرده ولی خب سواد مهمه یا شعور و انسانیت ؟ بعد از مرگش ، بابای کارخونه دار از این به بعد اسمش پیری در متن ، که ساواکی هست ، شین جی شیک و مردای دیگهای که ازش حمایت میکردن ، به نظر اونا عضو این حزبای کارگری بودن و معترض به وضع موجود جامعهی اون موقعی کره ، به بهونهی مرگ یهویی لی هی سو ، اون خانواده و شوهر اینده که همون شین جی شیک هست و عدهی زیادی از بی گناهای دیگهای رو به بهونهی کمونیست و خراب کار میگیره شکنجه میکنه و بعدم یا کشته میشن یا با روحیهها و شخصیتهای شکسته شده و از انسانیت در اومده از زندان میان بیرون یا خودکشی میکنن یا با فلاکت و بدون اینکه گذشتهای که با ناعدالتی باهاشون رفتار شده رو از یاد ببرن زندگی میکنن .
شین جی شیک یکی از همون بازماندههاس ، پدرزنش به همین بهونه زیرشکنجه کشته میشه ، مادرزنش رو شکنجه میکنن و پسر هفت ساله شون گم میشه . شین جی شیک تو سی سالگی که با بدبختی زندگی کرده حتی یک بار هم اون وقایع تلخ رو فراموش نکرده . مادرزنش فراموشی گرفته و هنوزم فک میکنه پسر هفت ساله ش مدرسه اس . اون پسر هفت ساله رو با یه اسم جدید بزرگ میکنه ، اون پسر هفت ساله الان وکیل شده و درتلاشه تا اینجوری بتونه از راه قانونی انتقام خانواده ش و کشته شدههای بی گناه دیگه رو بگیره . ولی تو فکر داماد چیز دیگهای هست .6 نفر هستن که باعث این وقایع بودن ، که الان هر کدومشون کله گندههای مملکت هستن .
یکی از اون شکنجه گرا لی دونگ چول ، که مدت زیادی زندان بوده و بعد از مصرف زیاد الکل فراموشی گرفته ، رو پیدا میکنه میاره پیش خودش و بهش تلقین میکنه که تو رو شکنجه کردن برا همین اینجوری هستی و مجابش میکنه که برای انتقام خودشو اماده کنه ، اینجوری توسط خود شکنجه گره میره بقیه ادمای عوضی رو به همون روش شکنجه میکنه و بعدم میکشه .
نو چاک هی ، دختر یتیمیه که باباش رهاش کرده و مادربزرگشم پیش همین یارو کارخونه دار ساواکی قدیم ،که الان نقش ادمای خوبو داره بازی میکنه پیرسگ ، کار میکنه ،پسر الدنگشم جانگ کی دو ،موسسه حقوقی داره ، مادربزرگه اتفاقی نامهی لی دونگ چول ؟! که به پیرمرده ارسال شده رو ، میخونه و متوجه حقیقت میشه بعدشم مث احمقا میاد میذاره کف دست پیری که رییس تو واقعا فلانی هستی ؟! پیرمرده هم اونو از پلهها هل میده و میکشه بعدشم نوه اش نو چاک هی رو که از همه جا بی خبر بود رو میگیره زیر بال و پرش و حالاام وکیل خبرهای تو همون دفتر وکالت پسرشه . جانگ کی دو که نمیخاست سهام موسسه رو بده به نو چاک هی ،سر یه اشتباهی نو چاک هی رو میفرسته همین دهاته و میگه یه سال اینجا بمون بعدش برت میگردونم اینجا میشی شریک ما . نو چاک هی میاد به دفتر وکالتی که برادر زن شین جی شیک ، که اسمشو تغییر داده به جا شی بک ، و با اون همکار میشه .
جا شی بک خودشو جای پسر مردهی یه کفش فروش تو همون دهات جا زده و اسم پسر اونو برداشته . و اینجوری قایمکی زندگی کرده . اون حتی تو خونهی خودشون ، که الان مامانش مراحل اول الزایمر هست هم خونه اجاره کرده . اون و نو چاک هی پروندههای مختلفی رو حل میکنن و باهم ارتباط برقرار میکنن .
بعدها جا شی بک متوجه میشه که قتلهایی که داره اتفاق میافته زیرسر دامادشونه ، و میره خودشو معرفی میکنه به عنوان قاتل تا این خبر سر و صدا راه بندازه و ابروی پیری ساواکی و جانگ کی دوی حروم زاده که میخاد نماینده مجلس شه رو ببره . اینطوری میشه که تمام وقایعی که تعریف کردم لو میره و نو چاک هی هم متوجه میشه که این همه مدت به اشتباه کنار چه حروم زادهای زندگی میکرده . همهی عوضیا میمیرن . شین جی شیک بیچاره هم بادفن عشقش تو یه جای خوب ، میمیره در اخر ، و نو چاک هی و جا شی بک تو همون دهات در همون دفتر وکالت میمونن تا حق ادمای ضعیفو از حروم زادهها بگیرن .
درکل سریال قشنگی بود . و خیلی غم انگیز بود داستانش . کلا داستانای این مدلیشون که به اون انقلابشون برمیگرده خیلی غم انگیزه . این سریال روی رمانی با همین اسم ساختن . بازیگر نقش جاشی بک که قبلا تو سریال جنگل مخفی فصل یک هم قاتل بود ، اینجا هم فوق العاده بازی کردش . قیافه اش برای این نقشای اینجوری که پر از درد و خشم و کینه است و درعین حال خونسرد واقعا عالی در میاره .